سادگی دل ما از خود ماست
شاعرانه تر بگویم
عشق تنها فیض ماست
درد ما سوختن در راه توست
کار ما شیفتگی در راه معشوقان توست
شب چراغ خانمان شیهه از دل می کشد
تا که خاموشش کنم
شب به فردا می رسد
شب ما کوتاه است
خواب ما رویا نیست
دل ما در حسرت یک لحظه فردا نیست
تا که خورشید را روشن کنیم
چشم در چشم فردا می دهیم
روز گرمای دلم سرد است باز
شب که باز آید
دلم گرم است باز
صادقانه تر بگویم
زندگی از بهر توست
این همه کار مشقت بندگی از عشق توست
یا خدایا
سوی خود ما را بخوان
یا الهی
زندگی مان را خودت والا بدار
18/10/1384
احمد ملائی